• وبلاگ : سيب سبز
  • يادداشت : شكوه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    تقديم به ساحت مقدس پارچه سياهي كه روي سر داريد :

    الهي به اميد تو

    . . . ودر ، به آرامش بوسه اي بسته شد .

    دو پس كوچه ، يك كوچه تنگ و يك چارراه ،

    بليطي پلاسيده و .... ربع ساعت نگاه

    و يك ميله سرد ،

    كه گرماي دستي حريفش نبود .

    و ميدان بالاتر از ايستگاه ،

    در آن ازدحام غريب ،

    در آن ازدحام نگاه ،

    در آن ازدحام پر از رنگ ها ،

    كسي ايستاده ست ، مثل وصله ، سياه .

    خدايا !

    چه تنهاست زيبا ترين خواهرم .